خاطره - صفحه 40

آخرین اخبار:
خاطره

شهیدی که رنجش پدر را تاب نیاورد

شهید سيد محسن موسوي به اندازه‌ای احترام به والدینش را ارج می‌نهاد که رنجش آنها را تاب نمی‌آورد.

حرف دلم را بشنوید

مادر شهید رشید شریفی‎طارونی می‌گویدکه این حرف دل من است: «شهیدان را مانند انسان‌های معمولی ندانید.»
خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور

فرشته ها می آیند

بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط می‎خواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمی‎خواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامه‎ی تو رو هم بخونه.»

گفت‌وگو با آزاده‌ای که دندانش را داد و دادگر ماند

عبور آزاده کهگیلویه و بویراحمدی از 7 خان مرگ/ دادگری که در بیدادگاه الرمادی هرگز تسلیم نشد.

اسارت با طعم فراموشی

مرتضی تحسینی یکی از آزادگان سرافراز استان زنجان در خاطرات خود می‌گوید: تصمیم گرفتند من و دو نفر دیگر از زخمی‌ها را برای درمان به بیمارستان بغداد انتقال دهند به همین خاطر یکی از عوامل بیمارستان برای نوشتن مشخصاتم پیشم آمد. اسمم را، که پرسید مات و مبهوت ماندم. فراموش کرده بودم. با خودم گفتم: اِ! راست می گه اسم من چیه؟!
سی و هشتمين رسم عاشقى؛

محفل معنوى «بر بال خاطره »؛ یادبود جانباز شهید «سید حسین آملی» در بابل

سی ‌وهشتمین محفل معنوی «بر بال خاطره » یادبود جانباز شهید «سید حسین آملی»، پنجشنبه 24 مرداد در شهرستان بابل برگزار می شود.
خاطرات یک خبرنگار

وضو با آب باران

محمود کامران حقیقی یکی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس می گوید: ما در آنجا وضویمان را گاهی از آب بارانی که در یک­جا جمع می‌شد و یا از آب رودخانه ­ی کارون می گرفتیم، این در حالی بود که عراقی‌ها اطراف کارون را زیر آتش خود داشتند.

مظلوميت شهیدِ بهشهری در خط مقدم

همرزم شهيد حسينعلى مهرزادى می گوید: خاطره من مظلومیت شهيد را مى رساند چون براى سركشى از خط رفته بود که موقع برگشت به لقاء ا... پيوست.

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان/ شهیدی که روزهای جمعه، خانه‌اش کلاس‌ درس بود

شهید مجتبی رهبری به اندازه‌ای با علاقه به دانش‌آموزان تدریس می‌کرد که روزهای جمعه نیز خانه‌اش کلاس درس بود.

عکس ها دل تنگ نمی شوند

خواهر شهید حسین فاتحی‌نژاد می‌گوید: از خانه که بیرون می رفتم سریع برمی‌گشتم و زل می زدم به عکس لب طاقچه، می گفتم حسین دل تنگ می شود!

همنشینی با یک عراقی

شهید رستمخانی می‌گوید: " چون خسته بودم كنار وى نشستم و سرم را روى شانه‏اش گذاشتم و به خواب رفتم."
خاطره‌ای از شهید محمد حسین تجلی

حال خوش عبادت

خواهر شهید محمدحسین تجلی می‌گوید: محمد حسین سپرد تا او را برای نماز صبح بیدار کنم. نزدیک اذان صبح بود که بیدارش کردم؛ اما طوری به خواب رفته بود که صدایم را نمی شنید.

چوب کبریت؛ خاطره ‌ای شنیدنی از شهید حسین باقری

غرق تماشای دعوای آن دو نفر بودم. چقدر جالب با هم بحث می کردند. متوجه شدم حسین نیست. این طرف و آن طرف را نگاه کردم. منتظر ماندم تا بالاخره حسین آمد،با چوب کبریتی در دست!
مروری بر خاطرات سردار شهید نوروز ایمانی نسب در سالگرد شهادتش

اگر ما کوتاهی نمی کردیم امام جام زهر را نمی نوشید

با یک دنیا حسرت سخن خودرا اینچنین بیان داشت: ما در جبهه ها و مبارزاتمان کوتاهی کردیم، لذا امام مجبور شد جام زهر را بنوشد. اگر ما همه مردم و رزمندگان و .... یکدست و مجدانه تلاش می کردیم و با دشمن قوی تر برخورد می کردیم امام جام زهر را نمی نوشید
در سی‌و یکمین سالروز شهادت منتشر می‌شود؛

روایتی پدرانه از شهید وحید آقامحمدی؛ شهدا هم برندگان این مسابقه بودند

آنهایی که رفتند، لیاقت شهادت را داشتند و برنده شدند. بالاخره مسابقه است و هر مسابقه‌ای برنده‌ای دارد. شهدا هم برندگان این مسابقه بودند.

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان/ یک تن که نه، صد تن بود

به همراه دوستان انقلابی اش اولین پاسگاه ژاندار مری را محاصره کرد، راه را بر تانک های طاغوت بست، به جای همه به جبهه می رفت و در مباره با گروهک منافقین تلاش بسیاری کرد.
گذری بر زندگینامه شهید کمال جان نثار؛

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان/ بابای همیشه میهمان!

برای تامين آب شرب مردم لرستان به ايجاد كارخانه يخ‏سازى صالح ‏آباد اقدام كرد. و به خاطر همين سخت‏كوشى و مسئوليت‏ پذيرى از سوى وزارت جهاد سازندگى و ستاد نيروى زمينى سپاه مورد تقدير قرار گرفت و لوح تقديرى به او اعطا شد.

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان/ فرماندهی که هیچ وقت دستور نمی‌داد

شهید "مهدى پيرمحمدى" در سال 1335 شمسى در زنجان در خانواده ‏اى مذهبى و مستضعف متولد شد.

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان، یادداشت‌های عجیبی که بعد از شهادت پیدا شد

شهید "ابوالفضل پاكداد" فرزند" محرمعلى" در 10 شهریور ماه سال 1340 در خانواده ‏اى مذهبى و متوسط الحال در زنجان به دنيا آمد.

معرفی فرماندهان شهید استان زنجان/ شهيد مهدى زين ‏الدين به خاطر ویژگی هایش او را اولین فرمانده گردان انتخاب کرد

شهید قامت بيات در روستاى قره آغاج زنجان در سال 1345 به دنيا آمد. او دومين فرزند يك خانواده پرجمعيت بود و دو خواهر و پنج برادر داشت.
طراحی و تولید: ایران سامانه