نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - راه نصرالله
نوید شاهد – خواهر «نصرالله بیناباشی» نقل می‌کند: «وقتی برای مرخصی از جبهه می‌آمد، به سر کار در ذوب آهن می‌رفت. گفتم: مگه چند روز می‌خوای بمونی که سر کار هم می‌ری؟ گفت: مرد با کار زنده است! من هم دوست ندارم وقتم هدر بره.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد – شهید «نصرالله بیناباشی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «هر بار که همسنگری‌ام را تشییع می‌کنم، آتش عشق و شوق در جانم زبانه می‌کشد و پیام خون شهید، مرا به سر منزل مقصود می‌خواند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه وصیت‌نامه این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد – خواهر شهید «نصرالله بیناباشی» می‌گوید: «عکاس مشغول کارش بود. منتظر ماندیم تا کارش تمام شود. عکسی را روی پیشخوان گذاشت و گفت: خب! اینم از این. خواهر شما بفرمایین! با تعجب به عکس نگاه می‌کردم. ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد - همرزم شهيد «نصرالله حاجی‌مزدرانی» نقل می‌کند: «در اولين روزهای زيبای بهار سال 1361 بود كه ايشان از ناحيه ران پای راست مجروح شدند و ما به وسيله آمبولانس ايشان و دوست ديگری كه مجروح بودند را به بهداری مستقر در پادگان تيپ ارتش برديم...» ادامه این ماجرای صبر و شکیبایی را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵

نوید شاهد - نصرالله از کسانی بود که تحت تاثير تعليم و تربيت اولياء خانواده از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی در کليه راهپيمائی‌ها و تظاهرات شرکت داشت و خود را مقلد مطلق امام خمينی می‌پنداشت. از زمان تاسيس بسيج مستضعفان پايگاه‌ها و کانون‌های مبارزه در بسيج شهرستان ورامين ثبت نام کرد.
کد خبر: ۵۱۵۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵

نوید شاهد - برادر شهید «نصرالله حاجی‌مزدرانی» روایت می‌کند: «سالروز آزادی شهر خرمشهر توسط رزمندگان سلحشور اسلام بود، برادرم در بیمارستان بستری بود. ناگهان راديو بيمارستان خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام كرد و مردم با گل و شيرينی وارد بيمارستان شدند و همه مردم خوشحال بودند و با شاخه‌های گل از برادران مجروح عيادت می‌كردند.»
کد خبر: ۵۱۵۵۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (45)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «از شوش خارج شديم. فاصله ميان راه تا خاکريز را همه به ياد و انديشه خاکريزهای برديه و دهلاويه بودم. بيشتر بچه ها بار اول بود که به جبهه می آمدند با اينکه مدتی زيادتر از آن ها در جبهه بودم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۹

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (44)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «روحانی که روز گذشته صحبت کرده بود آمد. باز برای برادران از خدا سخن گفت. از معجزه ها، از عنايات امام زمان صحبت کرد ولی نمی دانم چرا وقتی از خدا صحبت می کنند، تمام برادران رزمنده گريه می کنند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۰۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۶

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (41)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « با حسن کريم زاده، عباس دنياديده و اکبر دهقان در موضع توپخانه از تهران به بستان رفتيم. يک پمپ و مقداری ميوه هم برای سرهنگ برديم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۶

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (40)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « قرار بود که به تنگ چذابه بروم وليکن جهت ساختن پل با اکبر دهقان رفتم بستان پيش سرگرد خزائمی تا برنامه انتقال صفحه ی آهن به سوسنگرد که جهت...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۵

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (39)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از حمام در ميان راه چون هوا تاريک بود احمد داخل جوی آب کثيف افتاد. الان هم در اتاق نشسته ام و دارم بر آينده ای فکر می کنم که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۴

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (38)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شور و بلوای زايد الوصفی در ميان مردم بود همه کنار خيابان ها ايستاده بودند ماشين ها با چراغ روشن حرکت می کردند. خوشحال و شادان...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (37)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از بدرقه آمدم داخل اتاق بی اندازه دلم گرفته بود. زياد هم خوابم می آمد. نشستم خاطره بنويسم خوابم برد...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (36)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ساعت 8 صبح با اکبر دهقان و سيد محمدتقی ديده ور رفتيم به خط. ابتدا سری به آنجا که ديده ور شهيد شده بود زديم و برادرش...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۵۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (35)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « دو نفر که ظاهراً قيافه هايشان برايم غريبه بود ولی کازرونی بودند داخل اتاق شدند...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۰

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (32)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «با صدای بلندی فریاد زدم ياااااااسين ولی صدائی نشنيدم ديدم که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۵

نوید شاهد - شهید «نصرالله قربانی» روز دوم تیر ماه سال ۱۳۴۵ در روستای خوش مقام از توابع شهرستان بیجار به دنیا آمد و دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و در سن پنچ سالگی مادرش دار فانی را وداع گفت.
کد خبر: ۵۱۲۰۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۳

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (31)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « نبرد هنوز ادامه داشت بچه ها از کنترل خارج شده بودند. از يکصد نفر نيرو تنها چند نفری را بيشتر نمی ديدم معلوم نبود کجا رفته بودند فاصله زيادی را طی کرده و تا خاکريز سوم رفته بودم که..» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۳

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (30)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «در جبهه ها ديگر عمليات شروع شد ساعت 5 بامداد بود ، با فرياد الله اکبر عمليات شهيد محراب شروع شد. دشمن زبون بی اندازه دست و پا ميزد هنوز تعداد زيادی از آن ها در خواب بودند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۶۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (29)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «عراقی ها ساکت بودند و خمپاره منور کم می انداختند. هوا تقريباً مهتابی بود. در ميان راه دو نقطه کمکی انتخاب کرده بوديم يکي به نام احمر و ديگری به نام برديه در اصل احمر نام روستائی تقريباً در سه کيلومتری سوسنگرد است ...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۰