شهیدی که ماجرای شهادتش را بیان کرد
نوید شاهد: همواره انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و همچنین دفاع از حریم اهلبیت (ع) شاهد جوانانی بوده است که با سرلوحه قرار دادن منش و رفتار حضرت علیاکبر (ع) و الگو گرفتن از ایشان قدم در راه اسلام برداشته و خالصانه از جان خود گذشتهاند.
شهید سید جلیل میرشفیعیان یکی از هزاران لالههای جوانی است که در پانزدهم بهمنماه سال 1345، در شهر داران از توابع استان اصفهان چشم به جهان گشود و تا پایان دورهی راهنمایی بیشتر درس نخواند و بعد از راهی جبهههای نورانی دفاع مقدس شد.
سید جلیل از بچههای گردان حضرت ابوالفضل (ع) از لشکر 14 امامحسین (ع) بوده و در امر سنگر سازی نیز به بچههای گردان کمک فراوانی میکرده است.
در بخشی از کتاب چلچراغ، حاج جواد امینی و حاج محمود جاننثاری از فرماندهان گردان ابوالفضل (ع) در مورد نحوه پیشگویی شهادت سید جلیل چنین میگویند: حدود دو روز قبل از شهادت به بچههای گردان گفته بود که همین یکی دو روز به شهادت میرسم. حتی گفته بود که به وسیله گلوله خمپاره 60 میلیمتری دشمن به شهادت میرسد.
حاج جواد امینی میگوید: شب آخر بعد از غروب آفتاب در حالی که لباس نو و تمیز پوشیده بود و چفیه به کمر بسته بود، به سنگر ما آمد و گفت: آمدهام خداحافظی کنم و بروم.
وقتی سید جلیل از ما فاصله گرفت، تازه به خود آمدیم و متوجه شدیم سید لباس نو پوشیده و قبلاً هم گفته بود که به شهادت میرسد.
سریع از سنگر بیرون آمدیم و دنبال او گشتیم، اما پیدایش نکردیم. چند دقیقه بعد خبر مجروحیت شدید او را شنیدیم.
بعدها شنیدیم که سید در حال سرکشی به یکی از سنگرهای کمین بوده که یکی از بچههای گردان به او میگوید: پس آقا سید چرا شهید نشدی؟ و سید در جواب میگوید: بسیار نزدیک است.
چند قدمی از او فاصله نگرفته بود که گلولهی خمپاره 60 میلی متری کنار او به زمین میخورد و یک طرف بدن سید پر از ترکش میشود. او را به اورژانس میبرند و در مسیر انتقال به بیمارستان صحرایی الزهرا (س)، به فیض شهادت نائل میشود.
شهید سید جلیل میرشفیعیان در هجدهم مردادماه سال 1365، در جاده فاو به امالقصر، در نزدیکی سنگرهای کمین عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه به شهادت میرسد.