«وقتی رسیدیم سربازها ایستاده بودند. با هم شوخی میکردند فهمیدم نمیدانند چه خبر است. دلشان را صابون زده بودند برای تخلیه مواد غذایی. وقتی در تریلی را باز کردیم سربازها آمدند جلو. همین که جعبههای تابوت شهدا را دیدند تعدادیشان جا خورده و شروع به گریه کردند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۱۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی به مناسبت دوازدهم آذر سالروز شهادت شهید والامقام «ستار داداشی»، زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۱۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
برادر شهید «کاظم نظری» نقل میکند: «در نامههایش چند جمله را همیشه یادآوری میکرد: اینجا ما کسی نیستیم، فقط خداست که کمکمان میکند. ما فقط وسیلهایم از جانب او.»
کد خبر: ۵۸۱۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
پدر شهید «محمود نصیری» نقل میکند: «بعد از شام سه ربع خوابیدم. او بیدار بود و مطالعه میکرد. نیمههای شب از خواب بیدار شدم و رفتم طرف اطاقش و دیدم رو به قبله مشغول نماز است. به حال او غبطه خوردم و خدا را شکر کردم.»
کد خبر: ۵۸۱۱۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
خواهر شهید «حمیدرضا ناظری» نقل میکند: «بار آخر گفت: پارچهای است که چهل نفر روی اون امضا کردن؛ عهدنامه است. اگه شهید شدم و خواستین منو کفن کنین، حتماً یه تکه از اون پارچه رو توی دست راستم بذارین!»
کد خبر: ۵۸۱۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
برگی از خاطرات شهید مدافع حرم «چگینی»؛
«الیاس با نگاهی به مصطفی به پوتینهای ایوب اشاره میکند. مصطفی یک لنگه پوتین را برمیدارد و به سمت یکی از بچهها پرتاب میکند. پوتین محکم به سر آن بخت برگشته میخورد و مانند کسی که کابوس دیده باشد وحشتزده از خواب میپرد، بلند میشود مینشیند ...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۱۱۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
شهید «اصغر زیودار» به روایت همرزمش؛
همرزم شهید «اصغر زیودار» در خاطرات خود آورده است: اصغر قبل از شهادتش حال عجیبی پیدا کرده بود و اصلا نمیشد او را زمینی حس کرد. به چهره و چشمانش نگاه کردم، دیدم ایشان اوج گرفته است.
کد خبر: ۵۸۱۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
خاطراتی از زندگی شهید «امیرحسین پاپی چشمه» به روایت مادرش؛
مادر شهید «امیرحسین پاپی چشمه» می گوید: یکی از نارنجکها هنگام آموزش در شرف انفجار قرار گرفته که امیرحسین به لحاظ آموختن درس فداکاری و گذشت و ایثار جان در راه خدا که از برادرش هوشنگ یاد گرفته بود، خودش را بر روی آن نارنجک پرتاپ می کند تا آسیبی به دیگر بسیجیها وارد نشود.
کد خبر: ۵۸۱۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
«برادرم وارد خانه شد و چند تا نان بربری خریده بود. کنار سفره نشست حالش دگرگون شد یک دفعه از سفره بلند شد چند نان را برداشت از خانه خارج شد. همه اعضای خانواده با تعجب به هم نگاه کردیم ...» ادامه این خاطره از خواهر شهید «مرتضی شاهمحمدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۱۱۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی به مناسبت دهم آذر سالروز شهادت شهید والامقام «میرعلی سیدی اقدم»، زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۱۰۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
مادر شهید «محمدعلی مهدوی» نقل میکند: «محرم هر سال، تکیه را با پارچههای مشکی میپوشاندیم و امسال محمدعلی مانع شد. دلیلش را سؤال کردم. پدرش گفت: محمدعلی میگه: باید خون سرخ امام حسین(ع) رو به همه نشون بدیم.»
کد خبر: ۵۸۱۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
«دشمن به شدت میزد گفتم ببین چه خبره سر ستون. ایشان با چند نفر از بچهها به خط زدند و آن را شکستند. ما در اصل باید وسط خط حد خودمان وارد میشدیم هم سمت راست را پاکسازی میکردیم هم سمت چپ ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزهعلی قربانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۰۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۸
«شهید مرتضی شاهمحمدی در همه کارها به خانواده خود به ویژه مادرش کمک میکرد. درست یادم است زمانی که مادرم نان میپخت، برادر شهیدم در کنار تنور مینشست ...» ادامه این خاطره از خواهر شهید «مرتضی شاهمحمدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۰۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
«آذر ماه سال ۶۸ در اردوگاه تکریت پنج بودیم که مشرف شدیم زیارت کربلا و نجف. یک اتوبوس دیگر هم دیدیم که همراهمان میآید. در حرم آقا امام حسین (ع)، آنها را از ما جدا نگه داشتند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۰۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
برگی از خاطرات شهید «بهتویی»
«شهید بهتویی به طرز ماهرانهای نزدیک تانک شد و دوشکا و دوشکاچی دشمن را از کار انداخت و راه را برای ادامه پیشروی هموار ساخت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۰۸۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
«احترام زیادی به خانواده شهدا قائل بود. زمانی که پدر یا مادر شهیدی را میدید با آنها به گرمی صحبت میکرد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواهر شهید «مرتضی شاهمحمدی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۰۷۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
« پسرم با آغاز جنگ تحمیلی دانشگاه را رها کرد و به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. ایشان میتوانست از دانشگاه اعزام شود اما دوست داشت ناشناس در جبههها باشد لذا داوطلبانه از بسیج قزوین عازم جبهه شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید دانشجو «مجید بناوند» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۰۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
«به اعضای خانواده میگفت خوش به سعادت شهدا که به آرزوی شهادت رسیدند. خدایا یعنی میشود من هم به آرزوی خود برسم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید دانشجو «مرتضی شاهمحمدی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۰۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «عبداله جباری»، از شهدای شهرستان مراغه را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۰۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
مادر شهید «محمدرضا منشیزاده» نقل میکند: «رفتم سپاه تا خبری از محمدرضا بگیرم. اما نمیگفتند. گفتم: اینها راهشان را خودشان انتخاب کردهاند و اگر هم شهید باشند برای ما افتخار است. خلاصه پس از این حرفها، خبر شهادتش را به من دادند.»
کد خبر: ۵۸۰۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰