حسین اسرافیلی - صفحه 2
۲۶/مرداد/۱۴۰۴
۰۷:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
عکس
فیلم
اسناد
کتاب
مجلات شاهد
ویژه نامه
پژوهش
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
«شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
آخرین اخبار:
خبرنگاران شهید در قاب موزه شهدا نمایان شدند
دیدار رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با خانواده سپهبد شهید سردار غلامعلی رشید
پیام تسلیت معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی درگذشت استاد محمود فرشچیان
مادر دو شهید مدافع حرم: حضرت زینب(س) سرچشمه صبر است
«شهدای مدافع حرم» در صف مقدم دفاع از ایران
حسین اسرافیلی
«بعد از تو» تقدیم به شهیدان انقلاب
مریم خمسه لویی/
در انتظار تو هستم به خانه ات برگرد / و یا بگو که نشان پلاك تو چند است؟
هنوز چشم به راهت نشسته مادر تو
قطار بهشت
قطار کلماتم/ از ریل این خط هاي موازي/ به سمت تو می آیند
«باران تر» تقدیم به دو برادر شهید حمیدرضا و رضا شاهنده
«باران تر» سروده فرشته رستمی به دو برادر شهید حمیدرضا و رضا شاهنده تقدیم شده است.
با روشن ترین نگاه تو آفتاب سایه اي بیش نیست
زیباترین نگاه تو را قاب کرده ام/ و بر بلندترین دیوار به تماشا گذاشته ام/ سنگرنشین شب هاي بی ستاره و ماه
شور محرم
رفتی مگر بهشت مجسم بیاوري!/ بر زخم هاي حادثه مرهم بیاوري/ تا چند سال من بنشینم به انتظار / تا چند در بهار محرم بیاوري!
سفر کردي اما قرار این نبود /که هرگز دگر بر نگردي پدر!
به من خیره بودي به سردي پدر!/ در آن صبح لبریز زردي پدر!/ سفر کردي اما قرار این نبود/ که هرگز دگر بر نگردي پدر!
ناگهان کوچه هاي شهرم باز /بوي نام شهید می گیرند
هیچ کس مثل تو این گونه به پایان نرسید!
بعد از آن روز سیاهی که خیابان نرسید/ هیچ کس مثل تو این گونه به پایان نرسید/ آه! اي سرخ تر از هر چه رگم می گوید
چه قدر فاصله!
خبر شدند گمانم، که بی خبر رفتند/ همیشه زود رسیدند... زودتر رفتند/ قطارهاي فشنگ آمدند پی در پی
کاش اي کاش که می شد که بگویم که پدر / چه کسی باز به داد دل مادر برسد
کاشکی این شب، شب مانده به آخر برسد/ تا سحر باز همان پر زده از در برسد/ آن قدر منتظرم خیره به در تا کلمات/ از تن زخمی تو بر تن دفتر برسد
سنگ ها و دست ها
شریف!/ وقتی سنگ ها دستهات را پیدا نکردند/ بلند شو!/ تکه تکه هاي تنم را بردار/ پرتاب کن/ ذره ذره هاي گم شده ام را
قدس
شهاب سنگ ها/ پرتاب سنگ اند/ به سوي ستاره هاي شکسته صهیون/ ستاره نیستند!
اسمت را براي اولین بار در «الجزیره» شنیدم وقتی که براي آخرین بار شهادت خواستی
اسمت را براي اولین بار /در «الجزیره» شنیدم/ وقتی که براي آخرین بار شهادت خواستی/ روز بعد تیتر تمام روزنامه هاي عرب بودي
شهر از رد پاي تو گلگون برادر
باز هم چشم هاي تو را خون... برادر!/ دست هاي تو در دست زیتون برادر!/ خانه ات را به روي تو آوار کردند/فوج خفاش هاي شبیخون برادر!
سمت بهار
پرنده شکل گرفت و پرید سمت بهار/ پرید سمت فلش هاي رو به زیتون زار/ پرید در کلماتی که آفریده شدند/ پرنده اي که خودش را پرنده دید این بار
هواي جنون
شایسته ات نبود که تسلیم نان شوي/ غرق سکوت شهر، اسیر گمان شوي/ این کوچه ها شبیه قفس بود و خواستی/ مانند آسمان خدا، بی کران شوي
هشتمین رکعت نماز عشق
هشتمین رکعت نماز عشق را /در هواي تو می خوانم/ تو که از خاکریزهاي نور / از تپه هاي حماسه
در امتداد خط گلگون شهادت /دلدادگان دشت خونین بلایند
اینان که مست از ساغر« قالوا بلی» یند/ فصلی نوین از صفحه کرب و بلایند /فریادشان چون موج سیل آساي دریاست
<
1
2
3
4
>
تازهها
سلامی که از تهران به کربلا رسید!/ ویدیو
خبرنگار کُشی در روز روشن؛ ۲۳۸ شهید گواه جنایت بزرگ قرن بیست و یکم + نقاشی ماندگار از انس شریف
طراحی و تولید: ایران سامانه