سیره شهید ماموستا شیخالاسلام در «شیخالشهدای کردستان»
در بخشی از مقدمه مولف این کتاب میخوانیم: «وقتی مقرر شدکتابی تحت عنوان «زندگی و سیره» دربارة این شخصیت گرانقدر تدوین کنم، بر خود لرزیدم و چندین ماه در تردید و شک مانده بودم که آیا قلم ناچیز من، توانایی تحریر مطالبی در خور شأن این شهیدوالا مقام را خواهد داشت؟ پس از این زمان طولانی با نیت کسب مدد از روح این بزرگوار و به پاس سالها خوشه چینی از خرمن علم و معرفت این استاد فرهیخته، دل به دریا زدم و خداوند یکتا را به مساعدت و کمک طلبیدم و پا به میدان گذاشتم، با اذعان به این امر که آنچه را در توان دارم، در این راه به کار میگیرم، نه آنچه که باید درخور شأن و شخصیت این بزرگمرد باشد؛ لذا از این بابت که سعادت مرور خاطرات این شیخ شهید در مدت تدوین این اثر نصیبم شد، خداوند سبحان را سپاسگزارم و از اينكه نتوانستهام چنان که شایسته است حق مطلب را ادا کنم، از روح پاک شهید والای رمضان و خانواده مکرم ایشان پوزش میطلبم.»
این کتاب بر اساس 160 مصاحبه نویسنده با دوستان، شاگردان، آشنایان و خانواده این شهید در 11 فصل با عنوانهایی چون شجره مبارکه خاندان شیخالاسلام، عشق به مردم و تکریم نیازمندان، تقریب و تحبیب قلوب، ارادت به اساتید، بزرگان و مشایخ کرام، احیای سنت عشق به رسولالله(ص) و در مسیر شهادت تدوین شده است.
در بخشی از فصل «شجره مبارکه خاندان شیخالاسلام» آمده است «این مسلمان متعهد با بدعتگذاران و منحرفانی که به نام دین تیشه به ریشه دین میزدند و به عنوان پیاده نظام استکبار، قصد تخریب اذهان جوانان این دیار و انحراف و فریب آنها را داشتند، شدیدا ً مخالفت میکرد و پیوسته مردم را به تبعیت از سیره اسلاف و شرع پاک رسولالله(ص) و صحابه و ائمه بزرگوار فرا میخواند و چون سدّی پوالدین در مقابل هجمه ناجوانمردانه گروه بدعت ایستاده بود.
دشمنان دین که وجود حاج ماموستا را مانع ادامه مأموریت خود میدیدند،
در یک اقدام غیر انسانی ایشان را در شامگاه بیست و هفتم ماه مبارك رمضان سال 1388 (26
شهریور) در حین خروج از مسجد سید قطب سنندج هدف قرار دادند و خون پاکش را بر سنگفرشهای
میعادگاه همیشگی او، خانه پاک الله، جاری کردند و این گونه این سیّد بعد از سالها
تلاش در راه نشر معارف دینی و خدمت به انقلاب اسلامی، با چهرهای خونین به ملاقات پروردگارش
شتافت.
در صفحه 204 کتاب از قول عبید لطفی، امام جماعت مسجد میرزا فرجالله سنندج میخوانیم:
«حاج ماموستا، مشغلههای زیادی داشت، مسئولیت نمایندگی مردم در مجلس خبرگان، حضور در
هیأت افتای استان، تدریس در دانشگاه، امامت مسجد سید قطب و پاسخگویی دائم به مردم و
شرکت در برنامههای مختلف ادارات و نهادها از جمله کارهای جاری ایشان بود، اما این
امور هیچوقت مانع از تدریس ایشان نشد. وقت و زمان تدریس طلاّب در رأس برنامههای روزانه حاج
ماموستا بود و بارها من از خود ایشان شنیدم که در این زمینه میفرمود: من در قبال طلبهها
مسؤولیت دارم، تدریس جزو وظایف ذاتی من است، من باید در قیامت در برابر آنچه آموخته
ام و به دیگران انتقال ندادهام، پاسخگو باشم. اگر هم لازم باشد، کارهایم را تعدیل
و یا تعطیل میکنم، اما اجازه نمیدهم اندک آسیبی به درس طلبهها برسد.»
انتشارات شاهد کتاب «شیخالشهدای کردستان» را با شمارگان سههزار نسخه، قطع رقعی، 456 صفحه و به بهای 80هزار تومان روانه بازار نشر کرده است. این کتاب از اینجا قابل دانلود است.